عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
آن مرید آن را چو دید از جای جست
کای نبی الله دستم گیر دست

عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
کفر برخاست از ره و ایمان نشست
بت پرست روم شد یزدان پرست

عطار » منطقالطیر » عزم راه کردن مرغان » عزم راه کردن مرغان
عزم ره کردند عزمی بس درست
ره سپردن را باستادند چست

عطار » منطقالطیر » عزم راه کردن مرغان » تحیر بایزید
مشکل دلهای ما حل کن نخست
تا کنیم از بعد آن عزمی درست

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتهٔ عباسه دربارهٔ روز رستخیز
گاه رندم، گاه زاهد ،گاه مست
گاه هست و نیست و گاهی نیست و هست

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتهٔ عباسه دربارهٔ روز رستخیز
گر همه کس پاک بودی از نخست
انبیا را کی شدی بعثت درست

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مفلسی که عاشق شاه مصر شد
دیگری گفتش که نفسم دشمن است
چون روم ره زانک هم ره رهزنست

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » احوال مالک دینار
چون بدو دادی تو هر دولت که هست
کی توانی دادن آسانش ز دست

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » احوال مالک دینار
تو بمانده روز و شب حیران و مست
تا دهد یک ذره زین لاشیء دست

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » احوال مالک دینار
هرک چون پروانه شد آتش پرست
سوختن را شاید آن مغرور مست

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار مردی پاکدین
تا مرا چون گل زری نبود به دست
همچو گل خندان بنتوانم نشست

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار مردی پاکدین
زر اگر جایی به غایت در خورست
هم برای قفل فرج استر است

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » عابدی که پس از سالها عبادت به نوای مرغی دل خوش کرده بود
شهریاری چون دهم کلی ز دست
چون کنم بی آن چنان قصری نشست

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » عابدی که پس از سالها عبادت به نوای مرغی دل خوش کرده بود
گر نبودی مرگ را بر خلق دست
لایق افتادی درین منزل نشست

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دردمندی که از مرگ دوستش پیش شبلی گریه میکرد
زودش آن صورت شود بیرون ز دست
و او از آن حیرت کند در خون نشست

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت جنید که سر پسرش را بریدند
هرکه خورد او از اجل یک تیغ دست
هم قلم شد تیغ و هم دستش شکست

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » سوگواری پسری که در مرگ پدر
گر به صدر مملکت خواهی نشست
هم نخواهی رفت جز بادی بدست

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتگوی سقراط با شاگردش در دم مرگ
بر دل پر خون من چندان غمست
کز غمم هر ذرهای در ماتم است

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار جنید دربارهٔ خوشدلی
هرک او از ذره برخیزد نخست
اصل او هم ذرهای باشد درست

عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت خفاشی که به طلب خورشید پرواز میکرد
تیز چشمی گفت ای مغرور مست
ره ترا تا او هزاران سال هست
