عطار » اشترنامه » بخش ۲۰ - حكایت استاد نقاش
نی من از تو باز خواهم گفت راز
این حدیث از تو نخواهم گفت باز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۰ - حكایت استاد نقاش
کل شوی آنگاه چون بینی تو راز
اولین یابی به آخر هم تو باز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۱ - رسیدن سالك با پرده اول
میبرید او راه خود در پرده باز
تا مگر پیدا شود در پرده راز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۲ - رسیدن سالك با پرده دوم
رمز حال خود بگو با ما تو باز
تا ببینم رمز تو باز از نیاز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۳ - رسیدن سالک به پردهٔ سیم
برگذشتم زو شدم در پرده باز
پرده دیگر دریدم هم به ناز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۴ - رسیدن سالک با پرده چهارم
سالها گردیده در شیب و فراز
لیک هم مانده درون پرده باز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۴ - رسیدن سالک با پرده چهارم
گاه در شیبم گهی اندر فراز
باز میجویم ز استاد این نیاز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۴ - رسیدن سالک با پرده چهارم
راه رو در ره ممان ای پرده باز
تا نگردد در عقوبت ره دراز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۴ - رسیدن سالک با پرده چهارم
من چنین حیران در این راه دراز
تن ضعیف و دل نزار وجان گداز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۴ - رسیدن سالک با پرده چهارم
من چه دانستم درین راه دراز
تا مرا باشد قرین کار ساز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
من نخواهم گشتن از اینجای باز
میروم اینک عزیزان برفراز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
راه کل راهیست دشوار و دراز
گرچه در پیشی تو چندینی مناز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
ای بسی شب کاندرین پرده براز
گفتم اسرار نهانی جمله باز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۶ - حكایت ابراهیم علیه السلام
آتش صورت بمعنی گشت باز
آنگهی بررای دیگر کرد ساز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۷ - رسیدن سالك وصول با پرده ششم
رازدار تو منم در پرده راز
پرده را از روی خود برگیر باز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۷ - رسیدن سالك وصول با پرده ششم
بانگ میکردند از صندوق راز
مرد ره بین گشت از آن اسرار باز
عطار » اشترنامه » بخش ۲۸ - سؤال سالك وصول از پیر
راز تو هم باتو خواهم گفت باز
رازدار من تویی ای بی نیاز