عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
هرچه خواهی کن که ما را این حیات
هست بی تو در درون همچون ممات
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
چون دل تو محو گردد در صفات
تافتن گیرد ز حضرت نورذات
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
گر نبودی معرفت در کاینات
کی شدی هرگز عیان این صفات
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
شرح بسیاری بگفت از کائنات
عاقبت ره را نبرد او سوی ذات
عطار » اشترنامه » بخش ۲۷ - رسیدن سالك وصول با پرده ششم
در صفات من شوی تو بی صفات
ذات من گردی اگر گردی تو ذات
عطار » اشترنامه » بخش ۲۸ - سؤال سالك وصول از پیر
نحن اقرب نی صفا تست و نه ذات
میکنی کلی صفات بی صفات
عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
پرده بردار ای تمامت کاینات
گشته بر تو بی تو این نقش صفات
عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
گاه بیخود گشته در رمز صفات
گاه حیران گشته اندر وصف ذات
عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
تا ندانی حیرت ذات و صفات
چون توانی یافت تو معنی ذات
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴ - از خداوند ولیالتوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بیادبی
ابر بر ناید پی منع زکات
وز زنا افتد وبا اندر جهات
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان
در نماز و روزه و حج و زکات
با منافق مؤمنان در برد و مات
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۹ - اعتراض مریدان در خلوت وزیر
ما چو شطرنجیم اندر برد و مات
برد و مات ما ز تست ای خوش صفات
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۸ - به سخن آمدن طفل درمیان آتش و تحریض کردن خلق را در افتادن بآتش
نک جهان نیستشکل هستذات
و آن جهان هست شکل بیثبات
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۰ - پا واپس کشیدن خرگوش از شیر چون نزدیک چاه رسید
در من آمد آنک از وی گشت مات
آدمی و جانور جامد نبات
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۸ - در بیان این حدیث کی ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعر ضوا لها
ور یکی عیبی بود با صد حیات
بر مثال چوب باشد در نبات
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۲ - سبب حرمان اشقیا از دو جهان کی خسر الدنیا و الآخرة
بلک دفعش میکند از شش جهات
زان بماند اندر میان عاصفات
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۰ - در نمد دوختن زن عرب سبوی آب باران را و مهر نهادن بر وی از غایت اعتقاد عرب
ای که اندر چشمهی شورست جات
تو چه دانی شط و جیحون و فرات