گنجور

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - قصیده در مدح پادشاه و ذم حاج آقا محمد

 

ای که چون از داد تیغت خون کند

خون زیرغو در دل ارغون کند

ای خداوندی کز اختر هر چه سعد

خدمت آن طالع میمون کند

تا تو، نه کس نام اسکندر برد

[...]

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - قصیده در تعریف میرزا نصیر طبیب اصفهانی

 

از صفاهان، بوی جان آید همی؛

بوی جان از اصفهان آید همی!

اصفهان، مصر و چو مهر، از خانه صبح

یوسفی بر هر دکان آید همی!

رشته ی جان برکف، آنجا زال چرخ!

[...]

آذر بیگدلی
 
 
sunny dark_mode