×
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹ - در هجای علی سه بوسش
پیش ازین گفتم سه بوسش را همی
مردمست آن روسبی زن مردمست
باز از آن فعل بدش گفتم که نه
سگ دمست آن روسبی زن سگ دمست
گوید از سختی ور امیر سرخس
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۸
شکر ایزد را که تا من بودهام
حرص و آزم ساعتی رنجه نکرد
هیچ خلق از من شبی غمگین نخفت
هیچ کس روزی ز من خشمی نخورد
از طمع هرگز ندادم پشت خم
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۲
ای به نزد عاشقان از شاهدی
از همه معشوقگان معشوقتر
کس ندید اندر جهان از خلق و خلق
هیچ مخلوقی ز تو مرزوق تر
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۰
خسرو از مازندران آید همی
یا مسیح از آسمان آید همی
یا ز بهر مصلحت روحالامین
سوی دنیا زان جهان آید همی
یا سکندر با بزرگان عراق
[...]