اهلی شیرازی » دیوان اشعار » اشعار ترکیبی » شمارهٔ ۱ - ترکیب بند در نعت حضرت رسالت و ایمه اثنا عشر
سینه پر علم حیدر بحر مالامال بود
گوهر شبیر و شبر شاهد احوال بود
فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰
دوش از تب پیکرم چون شعله آتش بال بود
بر لب خاموشیم مهر ادب تبخال بود
رنج و راحت در مزاج درد و درمان میگداخت
سونش الماس و ریش دل به یک منوال بود
شعله زد شوق و در گوش شهیدان پنیه سوخت
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲۶
از قبول نقش، دل دایم پریشان حال بود
گر غباری داشت این آیینه از تمثال بود
از تهی چشمان گره در کار من امروز نیست
آب کشت من مدام از چشمه غربال بود
از گشاد لب در تشویش واشد بر رخش
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۷
ماضی ومستقبل این بزم حیرت حال بود
شخص از خود رفته در آیینهها تمثال بود
سوختن همچون سپند از ننگ ایجادم رهاند
ورنه هستی برلب عرض نفس تبخال بود
بسکه یاس ناتوانی در مزاجم ریشهکرد
[...]
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸
هرکجا شوق توام ساغر کش آمال بود
صبح عشرت سربلند و شام غم پامال بود
داشتم از زلف او سرمایه عیش ابد
تا سواد خط او بر روی دولت خال بود
دیده آیینه بر رویش گشودند در ازل
[...]