×
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - علائم و آثار محبت خدا
مرغ شبخوان را بشارت باد کاندر راه عشق
دوست را با ناله شبهای بیداران خوش است
و من الدلائل ان تراه باکیا
ان قد رآه علی قبیح فاعل
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - وله
راستی زلف کجت نامد اگر دزدی دغل
پس چرا زان پاک رخ خورشید دارد در بغل
گرچه روی تو چو خورشید است درخوبی مثل
زآفتابت به نشاید خواند زیرا کز ازل
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵
هر چه در قرآن خدا فرموده از خمرو عسل
بود از لعل لب دلجوی تو ضرب المثل
زان بهشت نسیه، کش زاهد بفردا وعده داد
نقد وقت عارفان امروز شد نعم البدل
داستان حال شیخ و زاهد است ایدوستان
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۳۶
بر نثار خاک راهت ای نگار سنگدل
چند چیز آورده ام کز نامشان هستم خجل
سکر از شکر شراب از شعر و مشک از نوک کلک
لؤلؤ از اشک و زر از رخسار و لعل از خون دل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » آیینۀ عبرت » بخش دوم - از اتابکان فارس تا نادرشاه افشار
از پس او میرآخور گشت دستور اجل
وان قشو کم کم قلمدان کشت و شد ضربالمثل
ملکالشعرا بهار » منظومهها » آیینۀ عبرت » بخش دوم - از اتابکان فارس تا نادرشاه افشار
گفت گر من خسروم باری بدین شرط و سجل
کانچه من گویم شما را، بشنوید از جان و دل