سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - در مدح ملک محمد بن سلیمان
ای زپشت ارسلان خان ارسلان خان دگر
ملکداری را نزیبد جز تو سلطان دگر
سایه یزدان توئی شاهی ترا زیبد به حق
سایه دیگر نشاید همچو یزدان دگر
خسرو غازی محمدبن سلیمان آنکه بود
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲۷
ای ز رویت هر نگاهی را گلستان دگر
در دل هر ذره ای خورشید تابان دگر
وای بر من کز غرور حسن هر چین می شود
گوشه ابروی او را طاق نسیان دگر
بیقراری هرکه را پیچد بهم چون گردباد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲۸
حسن دارد در سواری شوکت و شان دگر
جلوه را در خانه زین هست میدان دگر
روی شرم آلود او را دیده بان در کارنیست
می کند هر قطره خوی کارنگهبان دگر
من که با اسلام کار خویش یکرو کرده ام
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۶۱
باز دارم نعل در آتش ز پیکان دگر
می کند در سینه کاوش تیر مژگان دگر
کشته آن دست و بازویم که در میدان عشق
زخم را دل می دهد هر دم ز پیکان دگر
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲
سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر
خون شو ای دل تا گشاید جای پیکان دگر
پر تامل میکند ساقی چو آمد دور ما
دور ما را ترسم اندازد به دوران دگر
آتش ما یادگارست از گلستان خلیل
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۷
دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر
در نظر کی آیدم سیر گلستان دگر
بت پرستی را هنوز امروز با من کارهاست
از خطش دیدم سواد کافرستان دگر
خوانده ام مضمون حرفش را حیات تازه ای است
[...]