×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵
ای وصالت یک زمان بوده فراقت سالها
ای به زودی بار کرده بر شتر احمالها
شب شد و درچین ز هجران رخ چون آفتاب
درفتاده در شب تاریک بس زلزالها
چون همیرفتی به سکتهحیرتی حیران بدم
[...]
![مولانا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/moulavi.gif)
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳
ای ره خوابیده را از نقش پایت بالها
از خرامت عالم آسوده را زلزالها
دل که از نقش تمنا در جوانی ساده بود
شد ز پیری عنکبوت رشته آمالها
محو و اثبات جهان در عالم حیرت یکی است
[...]
![صائب تبریزی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/saeb.gif)
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸
نفی قیل و قال کم کن ای که خواهی حالها
حالها مغزست و بر وی پرده قیل و قالها
گلبن برهان بهار طرفهای دارد ز پیش
باش تا گلها دمد از خار استدلالها
تا جمال خویش بینی دل ز هر نقشی بشوی
[...]
![فیاض لاهیجی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/fayyaz.gif)
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵
خواجه ممکن نیست ضبط عمر و حفظ مالها
جادهٔ بسیار دارد آب در غربالها
گر همین کوس و دهل باشد کمال کر و فر
غیر رسوایی چه دارد دعوی اقبالها
سادگی مفت نشاط انگار کاینجا حسن هم
[...]
![بیدل دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bidel.gif)