گنجور

حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۲ - فی مدحه خلد الله سلطانه

 

خسرو خاور چو پنهان شد ز شاه زنگبار

پادشاه شام شد بر توسن گردون سوار

زورق زرین چو پنهان گشت در بحر محیط

کشتی سیمین روان گردید در دریای قار

پیر ازرق پوش را دامن پر از در و گهر

[...]

حیدر شیرازی
 

حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۱۰ - و له ایضا

 

حسبة لله عزیزان یار من باز آورید

دل ز دستم می رود، دلدار من باز آورید

از سر راه وفا از غایت لطف و کرم

تا شود غمخوار من، غمخوار من باز آورید

آن طبیب دل که یاقوتش دوان جان بود

[...]

حیدر شیرازی
 

حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۱۱ - و له ایضا

 

دوش، آغوش و بر و بوس و کناری داشتم

تا به هنگام سحر در بر نگاری داشتم

اختیارم باده خوردن بود و آغوش و کنار

از برای آنکه در دست اختیاری داشتم

شاهدی شوخی شگرفی شکری شیرین لبی

[...]

حیدر شیرازی
 
 
sunny dark_mode