عطار » مظهرالعجایب » بخش ۳ - در نعت شاه اولیا علی علیه السلام
او همیدانست سرّ من لدن
زان همی فرمود ز اسرار او سخن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
گفت آخر چند باشی در بدن
وارهان این روح را چون جان ز تن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
گفت نی تو گوش داراحوال من
گر گرفتار آمدی در چاه تن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
تو بخود افتادهای در چاه تن
ایستاده راه و چاه اینک رسن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
گر تو مردی راه او رو همچو من
تا نیفتی در درون چاه تن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
شیخ چون بشنید از نی این سخن
گفت برکندم ز دنیا بیخ و بن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
رو تو خود را در میانه نیست کن
تا بیابی سرّمعنی در سخن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸ - در اشاره به کتاب جوهرالذات که از تصنیفات شیخ است و سرلقب عطار
ز آنکه این خوان ازخدا آمد بمن
وندر او پیدا و پنهان سرّکن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸ - در اشاره به کتاب جوهرالذات که از تصنیفات شیخ است و سرلقب عطار
بعد از این او ترک سر گوید چو من
همچو منصوری بود بی خویشتن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸ - در اشاره به کتاب جوهرالذات که از تصنیفات شیخ است و سرلقب عطار
ای تو در دنیا گرفتار بدن
حیف باشد بر تو نام مرد و زن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۰ - در بیان مذهب و سلسلۀ پیر خود فرماید
چون شنیدم من ز استاد این سخن
آتشی در جانم افتاد از کهن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۰ - در بیان مذهب و سلسلۀ پیر خود فرماید
گفت کای فرزند فرزانه سخن
بشنو از من یادگار و گوش کن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۳ - در نکوهش مفتی میفرماید
خویش را مفکن تو اندر چاه تن
جهد کن تا تو برون آئی چو من
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۳ - در نکوهش مفتی میفرماید
من به صنعت سحر دارم در سخن
من هم از حق دارم این سرّکهن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۳ - در نکوهش مفتی میفرماید
کرد پیدا او یتیمی بی سخن
قاضیش گفتا که مالش ضبط کن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۳ - در نکوهش مفتی میفرماید
چون برآمد چند روزی زین سخن
گفت با قاضی که با ما رحم کن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۳ - در نکوهش مفتی میفرماید
اهل دل آگه شوند از رمز من
عارفان کردند فهم این سخن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۴ - پرسیدن حضرت شیخ قده از پیر مرد سالکی که در عصر او بوده از اینکه در دنیا چه عجایب دیدهای و جواب دادن پیر ونقل شهادت درویشی
من بکردم آنچه کردی او سخن
گوش حکمت دار یک باری بمن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۴ - پرسیدن حضرت شیخ قده از پیر مرد سالکی که در عصر او بوده از اینکه در دنیا چه عجایب دیدهای و جواب دادن پیر ونقل شهادت درویشی
یا الهی تو همی دانی که من
شرم میدارم میان مرد و زن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۵ - در سوخت و کشتن اهل خلاف درویشی را بجهة ذکر حدیث الولایة افضل من النبوة
پس بگفت آن شیخ بامیر این سخن
هست درکارت ثوابی جهد کن