×
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۳ - عشوه و تمویه
از منت شرم نیامد که پس از چندین مدح
وعده های تو همه عشوه و تمویه بود
مردریگی که مرا خواهی دادن بدو سال
چند محتاج بترویح و بتوجیه بود
من خجل میشوم از هر که بخواند شعرم
[...]
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة و التمثیل
گاه اندر خنده گه در گریه بود
این نبود از کسب او این هدیه بود
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۲ - حکایت دیوانهای که سنگ به چاه اندخت
هر که زی مردمان وجیه بود
زی تو پتیاره و کریه بود