گنجور

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲

 

در فراق شعله خاکستر نشینم کرده‌اند

اخگری بودم نفس خامان چنینم کرده‌اند

هر دمم باغی فریب از رنگ و بویی می‌دهد

در سموم‌آباد حرمان خوشه‌چینم کرده‌اند

خنده‌ام وز بخت خرم با لب گل زاده‌ام

[...]

فصیحی هروی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۹

 

عندلیب گلشنم گلخن نصیبم کرده‌اند

بخت بد بنگر! چنان بودم چنینم کرده‌آند

در ازل چون طرح دریا ریختند از اشک من

موج این دریا ز چین آستینم کرده‌اند

دست بر دستم نکویان پرورش‌ها داده‌اند

[...]

فیاض لاهیجی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۳

 

تا به زلف خویش خوبان هم‌نشینم کرده‌اند

تیره‌بختان شهریار ملک چینم کرده‌اند

ماتم فرهاد و مجنون برد بیرونم ز شهر

داغ‌های لاله‌ها صحرانشینم کرده‌اند

نوخطان دامان زلف خود به دستم داده‌اند

[...]

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷

 

غنچه‌ام خوبان غم خود دل‌نشینم کرده‌اند

صندل درد سر از چین جبینم کرده‌اند

نام من پروانه‌ها در انجمن‌ها برده‌اند

شمع‌ها روشن ز آه آتشینم کرده‌اند

در دل من آه آتشبار را نبود اثر

[...]

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵

 

تا مرا بر سر کلاه در آستینم کرده‌اند

تاجداران نام خود نقش نگینم کرده‌اند

سایه‌پرور دانه‌ای بودم به صحرای عدم

چون سپند آورده خاکسترنشینم کرده‌اند

نفس و شیطان بسته ترکش بر کمین ایستاده‌اند

[...]

سیدای نسفی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱ - محیی‌الدین‌جان

 

مهر عشقش در ازل خط جبینم کرده‌اند

نام مجنون را ازآن نقش نگینم کرده‌اند

حلقه پرپیچ و تاب نذر زلفش دل ربود

همچو اسکندر که با ظلمت قرینم کرده‌اند

یاد دادن از وجود آن دهن وهم است و بس

[...]

طغرل احراری