×
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۶) حکایت غلبۀ عشق مجنون بر لیلی
نه تو بیمی ز شیر بیشه داری
نه هرگز از پلنگ اندیشه داری
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۷ - پاسخ دادن شیرین، خسرو را
نه از حق، نی ز کس اندیشه داری
هزاران مکر و دستان پیشه داری
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۸ - در بیان وصل و هجران نکویان و رفتن شیرین به تماشای بیستون
همه گوهر ز نوک تیشه داری
نخواهی زر چه در اندیشه داری
غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۹۲
ساقیا در دادن دردی چرا اندیشه داری؟
دُرد انصاف است آخر اینکه اندرشیشه داری
ای سهی قامت چه سرواستی که آب لطف و خوبی
میخوری از جویبار چشم و در دل ریشه داری
صد هزاران زخم دارد بیستون از عشق شیرین
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۷
اگر یک جرعه می در شیشه داری
نشاید کز جهان اندیشه داری
بکش دیو خرد راهم بزنجیر
تو کز باده پری در شیشه داری
درخت عقل را از ریشه بر کن
[...]