×
سعیدا » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۰
به جان رسیده و از دل برون چو تیر شدی
مرا ز غم چو کمان کرده گوشه گیر شدی
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۵
چه اوفتاد که از ما کناره گیر شدی
بقید الفت بیگانگان اسیر شدی
گنه زدوست گرفتن اگرچه عین خطاست
تو در کبیره از این غفلت کبیر شدی
اگر بخون دو عالم تو پنجه آلائی
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی عبدالله الرضیع المعروف بعلی الاصغر سلام الله علیه » شمارهٔ ۳ - فی رثاء الرضیع عن لسان امه علیهما السلام
چه شد ای روح روانم که ز جان سیر شدی
بهر یک قطرۀ آبی هدف تیر شدی
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی عبدالله الرضیع المعروف بعلی الاصغر سلام الله علیه » شمارهٔ ۴ - فی لسان ام الرضیع سلام الله علیهما
شیرۀ جان من! از شیر مگر سیر شدی
یا گلو گیر شدی
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - گفتوگوی دو شاه
ز دوستی من اکنون چه شد که سیر شدی؟
بریدی از من و بر روی من دلیر شدی؟