گنجور

سعیدا » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۰

 

به جان رسیده و از دل برون چو تیر شدی

مرا ز غم چو کمان کرده گوشه گیر شدی

سعیدا
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۵

 

چه اوفتاد که از ما کناره گیر شدی

بقید الفت بیگانگان اسیر شدی

گنه زدوست گرفتن اگرچه عین خطاست

تو در کبیره از این غفلت کبیر شدی

اگر بخون دو عالم تو پنجه آلائی

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - گفت‌وگوی دو شاه

 

ز دوستی من اکنون چه شد که سیر شدی‌؟

‌بریدی از من و بر روی من دلیر شدی‌؟

ملک‌الشعرا بهار