گنجور

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۶۲

 

ای مرغ عجب که صید تو شیرانند

گمگشتهٔ سودای تو جان سیرانند

خرم زی و آسوده که این شهر ز تو

زیران ز بران و زبران زیرانند

مولانا
 

اوحدی » جام جم » بخش ۷۵ - در حضور دل و احیای نفس

 

ای جوان، حاضر تو پیرانند

با ادب رو، که خرده گیرانند

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۶ - در منع تقلید

 

آنچه در دور ما امیرانند

صید این جمع گول گیرانند

اوحدی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش

 

شاعران کیستند ، شیرانند

گرسنه خفته ، چشم سیرانند

وحشی بافقی