گنجور

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۵ - کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب

 

چون خطاب یار شیرین لذیذ

مست کرد آن بانگ آبش چون نبیذ

مولانا
 

سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲

 

چون صورت خویشتن در آیینه بدید

وان کام و دهان و لب و دندان لذیذ

می‌گفت چنانکه می‌توانست شنید

بس جان به لب آمد که بدین لب نرسید

سعدی
 

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲

 

گرملک بنگرد آن چشم خوش و لعل لذیذ

دفع نظّارهٔ بد را بنویسد تعویذ

جام جم دور جهان را فلک از یاد ببرد

بده ای خسرو خوبان به من آن جام نبیذ

آیت حسن که در شان رخت نازل شد

[...]

ابن حسام خوسفی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۴۷

 

ای روی تو گل دهان و لب نقل و نبیذ

عیش همه از لذت وصل تو لذیذ

تا چشم بد زمانه ماند ز تو دور

از دست منت باد به گردن تعویذ

جامی