گنجور

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰

 

دیده ام نیم نگاهی که به دیدن نرسد

صف آهوش به دنباله کشیدن نرسد

سوی وحشت زدگان بس به سیاست نگرد

کار بسمل ز نگاهش به طپیدن نرسد

هیچ گه ذوق کلامش به رگ جان نخلد

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱۹

 

دل به مطلب اگر از راه تپیدن نرسد

گو مکن سعی که هرگز به دویدن نرسد

بهترین پایه صاحب نظران حیرانی است

دیده هرگز به مقامی ز پریدن نرسد

پای فهمیده در آن سلسله زلف گذار

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۲۰

 

چشم عاشق پی جانان به پریدن نرسد

دل صیاد به آهو به تپیدن نرسد

اختر عاشق و امید ترقی، هیهات

دانه سوخته هرگز به دمیدن نرسد

بهر گلگونه ربایند ز هم حورانش

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲

 

وصل است متاعی که به دیدن نرسد

این شهد تمنّا به چشیدن نرسد

کامی به هوای حسرتش خوش می‌دار

کاین میوه لطیفست به چیدن نرسد

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳

 

دیده به وصال جز به دیدن نرسد

از ناله و پیغام شنیدن نرسد

هر چند که فریاد زند میوه‌فروش

در کام اثری جز بچشیدن نرسد

فیاض لاهیجی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶۰

 

تا ز عبرت سر مژگان به خمیدن نرسد

آنجه زیر قدم تست به دیدن نرسد

پیش از انجام تماشا همه افسانه شمار

دیدنی نیست که آخر به شنیدن نرسد

ای طرب در قفس غنچه پرافشان می‌باش

[...]

بیدل دهلوی