×
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۱ - فی الصفات
امن چیست از جان طمع ببریدنست
خویش را چون سایه بیجان دیدنست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۲ - به راه کردن شاه یکی را از آن دو غلام و ازین دیگر پرسیدن
جود جمله از عوضها دیدنست
پس عوض دیدن ضد ترسیدنست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۷ - بیان حال خودپرستان و ناشکران در نعمت وجود انبیا و اولیا علیهم السلام
نه مرا پروای سر خاریدنست
نه مرا پروای دین ورزیدنست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۲ - جواب گفتن مرید و زجر کردن مرید آن طعانه را از کفر و بیهوده گفتن
زهد اندر کاشتن کوشیدنست
معرفت آن کشت را روییدنست
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰
ساقیا برخیز کاکنون وقت می نوشیدنست
موسم بستان و هنگام گلستان دیدنست
ابر نیسانی ز بهر گریه بگشادست چشم
غنچه لب بسته را زین پس گه خندیدنست
گلشن حسن ترا گل هست و رنج خار نیست
[...]
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۵۹ - در بیان اموات
معرفت اینجا نتیجۀ دیدنست
از گلستان رخش گل چیدنست
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۱
نی نقش چین نه حسن فرنگ آفریدنست
بهزادیِ تو دست ز دنیا کشیدنست
چون موم با ملایمت طبع ساختن
درکوچههای زخم چو مرهم دویدنست
این یک دو دم که زندگیاش نام کردهاند
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۲
پیوستگی به حق، ز دو عالم بریدنست
دیدار دوست هستی خود را ندیدنست
آزادگی کزوست مباهات عافیت
دل را زحکم حرص وهوا واخریدنست
پرواز سایه جز به سر بام مهر نیست
[...]