گنجور

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » آغاز کتاب

 

آل برمک گرش بدیدندی

خدمت صدرِ او گزیدندی

حمیدالدین بلخی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل دوم

 

خون درویشکان مکیدندی

مغز بیچارگان کشیدندی

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۳

 

خون درویشکان مکیدندی

مغز بیچارگان کشیدندی

نجم‌الدین رازی
 

سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۴

 

ای کاش که مردم آن صنم دیدندی

یا گفتن دلستانش بشنیدندی

تا بیدل و بیقرار گردیدندی

بر گریهٔ عاشقان نخندیدندی

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۹

 

کاش کآنان که عیب من جستند

رویت ای دلستان بدیدندی

تا به جای ترنج در نظرت

بی خبر دستها بریدندی

سعدی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۳ - حسد بردن مریدان مولانا بر شمس الدین

 

گاه گاهیش چون بدیدندی

تیغ بر روی او کشیدندی

سلطان ولد
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - در نصیحت

 

هر صفت کاندرو ندیدندی

وصف آن را زمینه چیدندی

ملک‌الشعرا بهار