×
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۰ - مقاله پانزدهم در تنبیه آنان که صبح شیب از شب شباب ایشان دمیده است و در آن صبحگاهی نسیم آگاهی به مشام ایشان نرسیده
پا به دم مار ز نادیدنت
خلق به فریاد ز نشنیدنت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰۶
از حد گذشت وقت سحر آرمیدنت
پستان صبح خشک شد از نامکیدنت
دامان عمر دست و گریبان خاک شد
باقی است همچنان هوس بزم چیدنت
شد شیشه دل دو چشم تو از عینک و هنوز
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲
پسته دهن بسته زخندیدنت
آینه حیران شده از دیدنت
خون بدل کبک دری میکنی
آه از این طرز خرامیدنت
ساخته با بوی خوشت بلبلان
[...]
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۷ - ذکر شهادت عون فرزند عقیلة العرب، حضرت زینب
پیکر من غرقه در خون دیدنت
بس ز بهر اشک خون باریدنت