گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲

 

رخ تو طعنه بر ماه فلک زد

سمندت خاک در چشم ملک زد

دولعل تو خرد را دیده بردوخت

دو جزع تو سمارا برسمک زد

عیار ماه گردون داشت نقصان

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقاله الثانیه فی نعت رسول الله صلی الله علیه و سلم

 

از آن خورشید خرگه بر فلک زد

که یک انگشت با تو بر نمک زد

عطار
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۳

 

خون شد جگر از خنده که آن رشک ملک زد

تا چند توان بر جگر ریش نمک زد

چند از دل آلوده صفا خرج توان کرد

آخر مس قلبم همه عالم به محک زد

دود دل من دامنت ای ماه بگیراد

[...]

اهلی شیرازی