×
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸
هرچه می گویند می گوئیم ما
آنچه می جویند می جوئیم ما
ما به بوی زلف سنبل بوی او
مو به مو زلف بتان بوئیم ما
جام می آب حیاتی خوش بود
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - متوجه شدن حضرت جنت مکان از میانکال با ساپه بیکران به جانب ساغرچ و فرستادن قاضی عبدالرحمن به سوی ده بید
محیط است آن شاه جوئیم ما
نمک خورده خوان اوئیم ما
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵
راز خویت از بدآموز تو میجوییم ما
از تو میگوییم گر با غیر میگوییم ما
حشر مشتاقان همان بر صورت مژگان بود
مر ز خاک خویشتن چون سبزه میروییم ما
راز عاشق از شکست رنگ رسوا میشود
[...]