گنجور

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

هر سو که دویدیم همه سوی تو دیدیم

هر جا که رسیدیم سر کوی تو دیدیم

هر قبله که بگزید دل از بهر اطاعت

آن قبله دل را خم ابروی تو دیدیم

هر سرو روان را که درین گلشن دهر است

[...]

شمس مغربی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۲

 

ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم

جان دو جهان بسته بیکموی تو دیدیم

شد نرگس مخمور تو سرفتنه دوران

آشوب جهان غمزه جادوی تو دیدیم

ما قبله جانها بیقین روی تو گفتیم

[...]

اسیری لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۹

 

صبح آینهٔ طلعت نیکوی تو دیدیم

شب گردهٔ گیسوی سمن بوی تو دیدیم

نه سرو شناسیم درین باغ، نه شمشاد

ما جلوه پرستان قد دلجوی تو دیدیم

تا چشم کند کار سواد دو جهان را

[...]

حزین لاهیجی