گنجور

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۶

 

بی قیمت است شکر از آن دو لبان اوی

کاسد شد از دو زلفش بازار شاهبوی

این ایغده سری به چه کار آید ای فتی

در باب دانش این سخن بیهده مگوی

تا صبر را نباشد شیرینی شکر

[...]

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۷۳

 

سرو است آن یا بالا؟ ماه است آن یا روی؟

زلف است آن یا چوگان؟ خال است آن یا گوی؟

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۷۳

 

سرو است آن یا بالا؟ ماه است آن یا روی؟

زلف است آن یا چوگان؟ خال است آن یا گوی؟

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۷۶

 

جز برتری ندانی، گویی که آتشی

جز راستی نجویی، مانا ترازوی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۲

 

دستگاه او نداند کز چه روی؟

تنبل و کنبوره در دستان اوی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۳

 

شو، بدان گنج اندرون خمی بجوی

زیر او سُمجی است، بیرون شد بدوی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۴

 

چون یکی جغبوت پستان‌بند اوی

شیر دوشی زو به روزی دو سبوی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۴۰

 

جوان چون بدید آن نگاریده روی

به سان دو زنجیر مرغول موی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۴۱

 

به خنیاگری نغز آورد روی

که: چیزی که دل خوش کند، آن بگوی

رودکی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد

 

به گفتار دانندگان راه جوی

به گیتی بپوی و به هر کس بگوی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر

 

به گفتار پیغمبرت راه جوی

دل از تیرگی‌ها بدین آب شوی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۰ - بنیاد نهادن کتاب

 

دل روشن من چو برگشت از اوی

سوی تخت شاه جهان کرد روی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۰ - بنیاد نهادن کتاب

 

نبشته من این نامهٔ پهلوی

به پیش تو آرم مگر نغنوی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۰ - بنیاد نهادن کتاب

 

شو این نامهٔ خسروان باز گوی

بدین جوی نزد مهان آبروی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱

 

پسر بد مر او را یکی خوب‌روی

هنرمند و همچون پدر نامجوی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱

 

پذیره شدش دیو را جنگجوی

سپه را چو روی اندر آمد به روی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۲

 

برفت و جهان مردری ماند ازوی

نگر تا که را نزد او آبروی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث

 

پس از پشت میش و بره پشم و موی

برید و به رشتن نهادند روی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث

 

چه سغدی، چه چینی و چه پهلوی

ز هر گونه‌ای کان همی بشنوی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱

 

جهان را فزوده بدو آبروی

فروزان شده تخت شاهی بدوی

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۲۳۱