گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۵

 

رنگ در روی شراب آن لب میگون نگذاشت

حرکت در الف آن قامت موزون نگذاشت

تا پی ناقه لیلی نشد از دشت سفید

هیچ کس پنبه به داغ دل مجنون نگذاشت

با جگر تشنگی خار مغیلان چه کنم؟

[...]

صائب تبریزی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۴

 

خوشا سراب که، پا از عدم برون نگذاشت

قدم چو موج، درین بحر نیلگون نگذاشت

از آن جرس زته دل همیشه نالان است

که پا زحلقه دلبستگی برون نگذاشت

بس است بر جگر عقل داغ این معنی

[...]

واعظ قزوینی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۰۰

 

کاو کاو مژه ی من به جگر خون نگذاشت

سینه ام داغ برای دل مجنون نگذاشت

حرکت در قلم نکته سراینده ی من

شوخی مصرع آن قامت موزون نگذاشت

حزین لاهیجی