گنجور

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۹

 

دوش مستی را هم‌آغوش جنون می‌ساختم

بهر خود اسباب رسوایی فزون می‌ساختم

ز آتش می صحبت ما با رقیبان گرم بود

هر زمان افسرده‌ای را گرمخون می‌ساختم

بس که می‌دیدم ز مستی گوش بر حرف خودش

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۷

 

دوش مستی را هم‌آغوش جنون می‌ساختم

بهر خود اسباب رسوایی فزون می‌ساختم

بس که می‌دیدم ز مستی گوش بر حرف خودش

هر دم اظهار محبت را فزون می‌ساختم

میلی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۷

 

گر نه خود را بیخود از جام جنون می ساختم

دوش با این درد دل تا روز چون می ساختم

یاد آن دارد که تا ذوقم فزاید روز وصل

حسرت دل یادم از یادت فزون می ساختم

آه از آن حرمان که دل را از خیالات محال

[...]

عرفی