گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴

 

گرچه اول رنجش بیمار از آن سو می‌شود

دارد این خوبی که صلح از جانب او می‌شود

رونق خوبیت باید مگسل از روشندلان

گل جدا از شمع چون افتاد بدبو می‌شود

بر سر خاکش به جای شمع تیری می‌نهد

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۵۸

 

کی دلِ دیوانهٔ من رام آهو می‌شود؟

صحبت من قال از چشم سخنگو می‌شود

سر فرو نارد به اسباب دو عالم همتش

از دل هرکس که تیر او ترازو می‌شود

سیرت بد، صورت نیکو نمی‌گیرد به خود

[...]

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۶

 

جلوه گر روزی که در گشن قد او می شود

سرو از خجلت خط پشت لب جو می شود

صیدگاه کیست این صحرا که من افتاده ام

حلقه های دام پای نقش آهو می شود

نکهت زلف که آوردست در گلشن نسیم

[...]

سیدای نسفی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۶

 

دل چو شد روشن جهان هم مشرب او می‌شود

شش جهت در خانه‌ٔ آیینه یک‌رو می‌شود

جوهر اخلاق نقصان می‌کشد از انفعال

برگ گر هر گه در آب افتاد کم‌بو می‌شود

هرچه‌ گفتیم از حیا دادیم بر باد عرق

[...]

بیدل دهلوی
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۳ - تمهید : در معنی ربط فرد و ملت

 

نقش گیر اندر دلش «او» می شود

«من» ز هم می ریزد و «تو» می شود

اقبال لاهوری