گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - خطیب بباع

 

خطیب بباع ای منعمی که در عالم

کسی ندانم کز نعمت تو محرومست

خیال و سیرت و رسم و ره تو محمودست

منزهی تو ز هر خصلتی که مذمومست

چنانکه گشت نبوت بمصطفی مختوم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدیح خواجه رکن الدین

 

ایکه انعام تو سرمایه هر محرومست

ویکه انصاف تو یاری ده هر مظلومست

رکن دین خواجه آفاق که صدبار فلک

گفت دربان تو تا حشر مرا مخدومست

رشح اقلام تو برروی شریعت خالست

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۵ - آگاهی یافتن قیصر از آمدن خسرو

 

ترا چندانکه گل در ملک رومست

ز طاعت نرمتر،‌گردن ز مومست

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - ایضاً له

 

پناه و قدوۀ حکّام عصر صدر جهان

تویی که حکم ترا روزگار محکومست

محیط دایرۀ چرخ با جلالت تو

چو نقطه ییست که در ذهن عقل موهومست

ز پهلوی کرمت آرزو شکم پر کرد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

اوحدی » جام جم » بخش ۶۲ - در تحریص بر محافظت فرزندان از شر ناپاکان

 

زان جهان نورسیده معصومست

مرغ آن بام و شمع این بومست

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۵ - درصفت بهشت و مراتب آن

 

بادهٔ او رحیق مختومست

ختمش از مشک او نه از مومست

اوحدی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۹

 

بد مهری چرخ بی وفا معلومست

جورش همگی بعاشق مظلومست

خسرو رسدش زکوة حسن از شیرین

فرهاد که مستحق بود محرومست

اهلی شیرازی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۲۱

 

ظلم ظالم ذخیره‌ایست نکو

که در آخر نصیب مظلومست

ظالم خیره عاقبت چو بخیل

خویشتن زان ذخیره محرومست

قاآنی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۷ - داستان کاردار

 

گفت کاین مرغ بلهوس شومست

یاوه گوی و فراخ حلقومست

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۴ - صفت زن بد

 

این زن ار لغزشی کند شومست

در بر عقل و شرع‌، مذمومست

ملک‌الشعرا بهار