×
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۸ - در بیان آنکه چون سالک خلیع العذار در مشتهیات نفس و آرزوهای طبع افتاد علامت بعد و امارت طرد اوست از ساحت قرب
نفس را باشد از قبیل حظوظ
هر که مرد است ازان بود محفوظ
فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۷۱
ای سر محبت تو در جان محفوظ
هم دل ز محبت تو هم جان محظوظ
یک لحظه نمی شود که ما را نشود
از تو نظر عین عنایت ملحوظ
شیخ بهایی » شیر و شکر » بخش ۵ - فی العلم النافع فی العماد
علمی که از آن چو شوی محظوظ
گردد دل تو لوح المحفوظ
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۲
همه را دارد از فنا محفوظ
به نعیم بقا کند محظوظ
صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۷
ای کون و مکان ز خوان جودت محفوظ
در ظل عنایت تو اشیاء محفوظ
با عین تو کی بود عیانی معلوم
با بود تو کی شود وجودی ملحوظ
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۱۲ - الرعونه
بود رعنائی خاص آنکه محظوظ
شوی از هر چه کان شد در تو ملحوظ
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۹۶ - و من المتعرفین
خود اقوالیست آنها جمله ملفوظ
عوام از وی بسی گردند محظوظ
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۵۱ - بابالکاف الکتاب المبین
کتاب بس مبینت لوح محفوظ
بود کاشیاء در آن ضبط است و ملحوظ
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۱ - الولایه العلیا
ولی او را بود هو ذات ملحوظ
شد از جلوه صافت و ذات محفوظ