گنجور

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۴۶

 

ای شاه فلک یاد تو را نوش گرفت

شمشیر تو را ظفر در آغوش‌ گرفت

اقبال تو را غاشیه بر دوش گرفت

اد‌بار مخالف تو را گوش گرفت

امیر معزی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار

 

گنبد مغز شاه جوش گرفت

کز فسون و فسانه گوش گرفت

نظامی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷

 

باده تا چاشنیی زان لب چون نوش گرفت

آتش از رشک به جان من مدهوش گرفت

همت من که فلک غاشیه اش داشت به دوش

عاقبت غاشیه عشق تو بر دوش گرفت

لاف با لطف بناگوش تو چون سیم زده ست

[...]

جامی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶

 

ناله چندان ز دلم راه فلک دوش گرفت

که مؤذن سحر از نالهٔ من گوش گرفت

عرش آن بار گران را سبک از دوش انداخت

خاک بی‌باک دلیر آمد و بر دوش گرفت

کرد ساقی قدحی پر که کسش گرد نگشت

[...]

محتشم کاشانی
 

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۳۶

 

بتخانه نمک زان لب چون نوش گرفت

بت کام از آن سرو قباپوش گرفت

خواهم که تمام عمر در برگیرم

آن بت که شبی ترا در آغوش گرفت

میرداماد
 

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۵۱

 

خون در تن من ز شوق تو جوش گرفت

وز ناله تلخ من جهان نوش گرفت

از وصل تو عاقبت در آغوشم بود

رفتی و مرا بلا در آغوش گرفت

میرداماد
 

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۵۳

 

دل درد تو جای جان در آغوش گرفت

جان زهر تو خوشگوار چون نوش گرفت

نظاره تو جزیه ام از دیده ستد

اندیشه تو خراجم از هوش گرفت

میرداماد
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۵ - حکایت سفینه غلام

 

حمیتش ببر همرهان چون جوش گرفت

تمام جمله اصحاب را به دوش گرفت

صامت بروجردی
 
 
sunny dark_mode