گنجور

وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۳۴ - در تغزل

 

بویت شنوم ز باد ، بیهوش شوم

نامت شنوم ز خلق ، مدهوش شوم

اول سخنم تویی ، چو در حرف آیم

و اندیشهٔ من تویی چو خاموش شوم

وطواط
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۳

 

من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم

کی بود طاقت آنم که هم آغوش شوم

گرچه ناز تو مرا جامه تن کرد قبا

کشته ناز تو ای سرو قباپوش شوم

نالم از درد و زین ناله چو سودی نبود

[...]

اهلی شیرازی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۵۲ - حکایت به طریق تمثیل

 

چند ازین گونه در خروش شوم

کاشکی بعد ازین خموش شوم

هلالی جغتایی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۰

 

بینم چو جمال یار مدهوش شوم

یادش چو کنم ز خود فراموش شوم

چون روی نماید همگی چشم شوم

چون در سخن آید همه تن گوش شوم

از دور آید برش سراسیمه دوم

[...]

فیض کاشانی