×
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۶) حکایت یوسف و ابن یامین علیهما السلام
چو دریائی دلش در جوش افتاد
بزد یک نعره و بیهوش افتاد
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۸) حکایت عبدالله مبارک با غلام
بزد یک نعره و بیهوش افتاد
چنان گویا کسی خاموش افتاد
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
چو آهو چشم من بیهوش افتاد
ز چشمش خواب برخرگوش افتاد
عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن
دل حُسنا ز گل درجوش افتاد
گهی برخاست و گه مدهوش افتاد
قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰
سخن از بوسهٔ آن لعل لب نوش افتاد
به میان بار دگر خون سیاوش افتاد
گشت یکسان شب و روزم که ترا از رخ و زلف
صبح با شام سیه باز همآغوش افتاد
آنچنان در رخ نیکوی تو حیران ماندم
[...]