×
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۶ - مقالت نهم در ترک شئونات دنیوی
وقت بیاید که روا رو زنند
سکهٔ ما بر درمی نو زنند
جامی » بهارستان » روضهٔ پنجم (در عشق و ذکر حال عاشقان) » بخش ۱۳
نیست دور از عشقبازان کوفتن بر یکدگر
چون دم از عشق یکی معشوق نیکو رو زنند
طائفان کعبه را چون شوق سازد تیزگام
جای آن دارد اگر بر یکدگر پهلو زنند
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۳
می کشان در انجمن چون حرف لعل او زنند
شیشه و پیمانه از مستی به هم پهلو زنند!
پادشاه خوبرویان است، چندان دور نیست
سرو [و] شمشاد چمن گر پیش او زانو زنند
نوک مژگانی درون چشمشان نشکسته است
[...]
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در توصیف بهار و منقبت حیدر کرار علیه سلام الله الملک الجبار
فاختگان چون بباغ داد به کوکو زنند
گوئی بغدادیان کوس هلاکو زنند
لشکر دی را زکشت خیمه برونسو زنند
سناجق سرو را جائی دلجو زنند
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - در نکوهش نوع بشر
چه غم دشمنان گر مرا هو زنند؟
ولی دوستان از چه نارو زنند!