×
عطار » مختارنامه » باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه » شمارهٔ ۱۴
پروانه به شمع گفت: کم سوز مرا
شمعش گفتا: شیوه میاموز مرا
شب میسوزم تا برهم روز آخر
چون روز آید خود برسد روز مرا
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۴ - پشیمان شدن بلبل از عمر ضایع و در غفلت گذراندن
کس نه بیند ناله و سوز مرا
تا نه بیند همچو شب روز مرا
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰
میزند نشتر تدبیر شب و روز مرا
مصلحت چیست به این مصلحت آموز مرا؟
هست حق نمکی بر منش از دیده شور
آنکه چشم بدش افکند به این روز مرا
عید نوروز من آنست که پیشم باشی
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱
تا دیدمت ای شمع شب افروز، مرا
سوزی است که، جان سوزد، از آن سوز مرا
یک روز چرا نمی نشینی با من؟!
آخر ننشاندی تو باین روز مرا؟!
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷
چاره ای کن غم و اندوه و جگر سوز مرا
روشنی ده ز کرم اختر فیروز مرا