×
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
آسمان از سنان جانسوزت
وز پی ناوک جگر دوزت
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۹) حکایت شبلی با ابلیس در عرفات
بگو چون شد ازین تاریک روزت؟
امیدی میبوَد از حق هنوزت؟
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸
گفتم چه چاره سازم با عشق چاره سوزت
گفتا که چاره آورد این کارها بروزت
گفتم که سوخت جانم در آتش فراقت
گفتا که کار خامست باید جفا هنوزت
گفتم زسوز هجران آمد مرا بلب جان
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰
مرغ دل من، که بود دست آموزت؛
غلطید بخون، ز ناوک دلدوزت
با ما روزی گر بشب آری چه شود؟!
شکرانه ی اینکه نیست چون شب روزت
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۳ - حکایت
چرا از صدمه های نیم سوزت
همی گردد زیادت عر و گوزت