گنجور

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

 

شرابخانه بهشت است و یار حور من است

بهشت و حور دگر جستن از قصور من است

بیار می که من از خویشتن پریشانم

مرا ز خویش چو غیبت فتد حضور من است

من از تجمل دنیا نمی‌شوم مغرور

[...]

ناصر بخارایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۰۴

 

شور دریای وجود از سر پرشور من است

رقص مینای فلک از می پرزور من است

می زند مور خطش ملک سلیمان بر هم

این پریزاد قباپوش که منظور من است

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۲

 

که نخست آفریده، نور من است

مظهر اولین ظهور من است

حزین لاهیجی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۸۰ - ماهی

 

ای آنکه رخت به دیدگان نور من است

عشق تو سرور جان مسرور من است

ماهی دادم که بر دو چشمم بنهی

آن ساق که ماهی سقنقور من است

ادیب الممالک