گنجور

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۴

 

فتحی که به آمدنت منصور شوم

عمری که ز رفتن تو رنجور شوم

ماهی که ز دیدن تو پر نور شوم

جانی که نخواهم که ز تو دور شوم

سنایی
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۶

 

گفتم ز چه چون بوصل مقدور شوم

ناگاه ز دیدار تو مهجور شوم

گفتا چو کمانی تو و من چون تیرم

چون جمله ترا شدم ز تو دور شوم

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

ظهیر فاریابی » مثنویات » شمارهٔ ۲

 

من که از خدمت تو دور شوم

چه عجب گر ز جان نفور شوم‌!

ظهیر فاریابی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۵۶

 

اینجا که منم گر زمنی دور شوم

دانم به حقیقت همگی نور شوم

ور پای زنم بر سر هر ناز و هوس

در صحن جنان مصاحب حور شوم

اوحدالدین کرمانی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱۵

 

اگر تو دور کنی از درم صبور شوم

ولی خدا نگذارد که از تو دور شوم

سرم ز سجده این در چه خوش حضوری یافت

خوش آنکه خاک درت از سر حضور شوم

شبی چو آبحیات از درم درآ ای شمع

[...]

اهلی شیرازی