سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۹ - فی حُبّ الدُّنیا و صفة اهله
گفت زاهد که نفس دوختهاند
در من و زی ویم فروختهاند
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۷
تا عشق به پروانه درآموختهاند
زو در دل شمع آتش افروختهاند
پروانه و شمع این هنر آموختهاند
کز روی موافقت بهم سوختهاند
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰۱
آنها که بآتش خزان سوختهاند
وز لطف بهار چشمشان دوختهاند
اکنون همه را خلعت تو دوختهاند
شیوهگری و غنج درآموختهاند
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰
مردان همه عمر پاره بردوختهاند
قوتی به هزار حیله اندوختهاند
فردای قیامت به گناه ایشان را
شاید که نسوزند که خود سوختهاند
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۸
آتش عشق همان دم که بر افروخته اند
اولا عود دل سوختگان سوخته اند
خلعت شاهی عشقست به هر کس ندهند
این قبائیست که بر قامت ما دوخته اند
طالب ار می طلبد علم لدنی از ما
[...]
شاه نعمتالله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷
از آتش عشق شمعی افروخته اند
پروانهٔ جان عاشقان سوخته اند
در مجمر سینه عود دل می سوزد
آتشبازی به عاشق آموخته اند
ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶
تا عارض چون آتشت افروخته اند
صد خرمن تقوی و ورع سوخته اند
گویی که قبای دلبری روز ازل
بر قد تو پرداخته و دوخته اند
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۵ - در بیان آنکه شرط صحبت آنست که همه اصحاب در معرض آن باشند که چون در یکدیگر عیبی بینند به قول یا فعل دفع آن بکنند
آتش کید بر فروخته اند
خرمن بس کسان که سوخته اند
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مرثیه حضرت مخدوم نورا [نورالدین عبدالرحمن جامی]
عشقبازان ز غم آتش به دل افروخته اند
جان گدازان هم ازین آتش دل سوخته اند
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۵
گرچه در پای تو ای شمع بسی سوختهاند
همه این سوختگیها ز من آموختهاند
عاشقان از غم خال تو چو موران حریص
در درون خرمنی از تخم غم اندوختهاند
آتش آه من سوخته دل سهل مبین
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۷
گاهیم بعشق و مستی آموخته اند
گاهی نظر از مراد دل دوخته اند
تا کی مس من بکیمیایی نرسد
باری بهزار کوره ام سوخته اند
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ هشتم پنج قماش
ای آنکه رخت چو گل برافروخته اند
خوبان همه خوبی از تو آموخته اند
نسرین و سمن یاسمن و لاله و گل
از پنج قماش خلعت اندوخته اند
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷
این صفا حسن و محبت ز هم اندوخته اند
این دو شمع اند که از یکدگر افروخته اند
عشوه و ناز و تغافل که تراود از تو
شیوه ها را همه گویی ز هم آموخته اند
ما فرو رفته به بحر غم بی پایانیم
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴
ای شاه چراغ بزمت افروخته اند
اعدای تو را شعله صف سوخته اند
در روز ازل قبای شاهنشاهی
بر قامت جامه زیب تو دوخته اند