گنجور

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹

 

مرا اگر چه ببینی و رو بگردانی

دلم چگونه از این آرزو بگردانی؟

بدوستی که نگردانم از جفای تو سر

اگر به خاک سرم را چو گو بگردانی

مرا به سلسله زلف چون کشی در بند

[...]

امیر شاهی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۶

 

دل مرا ز هزار آرزو بگردانی

درآرزوی خودم کو به کو بگردانی

ز قبله روی بگردانیم که رو به من آر

به روی تو چو کنم روی رو بگردانی

چه باک ازانکه نیابم تو را ازان ترسم

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۳

 

چو گرد ماه خط مشکبو بگردانی

دلی ز راه به هر تار مو بگردانی

چگونه روی تو بینم چو بهر دیدن تو

به هر طرف که کنم روی رو بگردانی

نمی رسد به تو هیچ ارزو چو جلوه کنی

[...]

جامی