گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۳

 

ندارم امید بهی زین زمانه

که عمرم همه در امید بهی شد

جهان از لئیمان تهی به ولیکن

به ناکام ما از کریمان تهی شد

ادیب صابر
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۴ - رفتن جمشید به اقامتگاه خورشید

 

چمان در باغ چون سرو سهی شد

به نزد ماه برج خرگهی شد

سلمان ساوجی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۷۳ - جواب

 

چو آدم را ز خاتم آگهی شد

الف در الف آمد منتهی شد

سلیمی جرونی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۰

 

دل تاریک من روشن زفیض صبحگاهی شد

چراغ من جهان افروز زین نور الهی شد

سر خود گوی چوگان حوادث کرد بی مغزی

که با داغ جنون قانع به تاج پادشاهی شد

بهار دیده نظارگی شد چون گل رعنا

[...]

صائب تبریزی