گنجور

 
سلیمی جرونی

چنین دادش خبر استاد کامل

که گویم شرح این با شاه عادل

ز واجب عقل کل اول هویدا

شد و زو نفس کل گردید پیدا

طبیعت باز شد از نفس، موجود

هیولی از طبیعت گشت مولود

دگر شد جسم کل از جمله ظاهر

که از وی عرش رحمان است باهر

دگر کرسی که آن ذات البروج است

که کامل را بدان منزل عروج است

نباشد برتر از آن هیچ ماوا

بهشت و قصرو حورالعین ست آنجا

دگر چرخ زحل، یعنی که هفتم

که او آمد اساس شخص مردم

دگر چرخ ششم، ماوای برجیس

کزو ظاهر شود تنزیه و تقدیس

دگر پنجم بود بهرام جایش

که قدرت داد و جباری خدایش

دگر چارم چه باشد جای خورشید

کزو شاهی و ملکت یافت جمشید

سیوم را منزل ناهید می دان

کزو عیش و نشاط افزود در جان

دوم جای عطارد کز دبیری

دهد ارباب منصب را وزیری

یکم آمد مقام ماه شبگرد

کزو پیدا شود هم سرخ و هم زرد

دگر آمد پس از این سیر افلاک

همی نار و هوا، پس آب و پس خاک

پس از جرم عناصر شد موالید

و زان پس، نفس انسان گشت بادید

درین مشهد شناسا گشت انسان

یکی شد عارف و معروف و عرفان

درین قسمت زحل دان دور آدم

قمر شد منتهی با نفس خاتم

در آنجا بس نگه کن ذات کامل

شده با نقطه وحدت مقابل

چو آدم را ز خاتم آگهی شد

الف در الف آمد منتهی شد