گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۵

 

کجا با آن طبیب جان حریفان حال من گویند

که گر باشد مجال او حدیث خویشتن گویند

نسوزد دل بدرد کس مگر اورا که دردی هست

مرا جان سوزد از جایی سخن از کوهکن گویند

کجا سرو آن زبان دارد که گوید چون قد یارم

[...]

اهلی شیرازی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۷ - مناظرهٔ تیر و کمان با یکدیگر

 

چون ز تیری و کمان سخن گویند

نام تو بعد نام من گویند

هلالی جغتایی