عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹
ز بوی باده دلم آب و رنگ می گیرد
ز نام توبه آیینه ام زنگ می گیرد
ز محتسب مکن اندیشه ، زود باده بیار
که او گناه بر اهل درنگ می گیرد
دلم ز کوی خرابات دور کرده، هنوز
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۱
ز خون خویش تیغ دشمن من رنگ میگیرد
دلیر آن است کز دشمن سلاح جنگ میگیرد
نبندد صورت از یکرنگ دشمن، دوستی هرگز
ز عکس طوطیان آیینه من زنگ میگیرد
گرانی میکند بر دل مرا حرف سبکمغزان
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۲
اگرچه رنگ میگیرد ز مه هرجا بود سیبی
از آن سیب زنخدان ماه تابان رنگ میگیرد
از ان سنگ ملامت نیست کم در ملک رسوایی
که هر دیوانهای آنجا عیار سنگ میگیرد
ز زندان پای بر مسند نهادن هست دلکشتر
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹۵
غزال چشم تو ره بر پلنگ می گیرد
حباب بحر تو باج از نهنگ می گیرد
بود مصاف تو ای چرخ با شکسته دلان
همیشه شیر تو آهوی لنگ می گیرد
مکش سر از خط تسلیم عشق کاین صیاد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۷۶
(جنون از نشئه هشیاری من ننگ میگیرد
ز نور توبهام آیینه دل زنگ میگیرد)
(هلال عید در قلب شفق دانی چه را ماند؟
چو شمشیری که از خون شهیدان رنگ میگیرد)
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۷
ز اشکم غنچه در هرجا گلاب رنگ میگیرد
به خود کار شکفتن تا قیامت تنگ میگیرد
کسی فیض شهادت پیشتر از من نخواهد یافت
اگر قاتل به جرم عذرخواهی لنگ میگیرد
نوای خارج ساز جرس آهنگ میگیرد
[...]
بیدل دهلوی » ترجیع بند
چون صفای تو رنگ میگیرد
عالمی را پرنگ میگیرد
امتیازِ تو بسکه میبالد
صورتِ فخر و ننگ میگیرد
فطرتت از تخیلِ اضداد
[...]