غزال چشم تو ره بر پلنگ می گیرد
حباب بحر تو باج از نهنگ می گیرد
بود مصاف تو ای چرخ با شکسته دلان
همیشه شیر تو آهوی لنگ می گیرد
مکش سر از خط تسلیم عشق کاین صیاد
به دام موج ز دریا نهنگ می گیرد
چه طالع است که شیرازه سفینه من
مزاج اره پشت نهنگ می گیرد
به چشم جوهریان آب چون نگرداند؟
ز آب این گهر آیینه زنگ می گیرد
ز قید عقل، مرا هر که می کند آزاد
اسیری از کف اهل فرنگ می گیرد
درین دیار چه لنگر فکنده ای صائب؟
چه قیمت آینه در شهر زنگ می گیرد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و پر رمز و راز عشق میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری چون "غزال چشم"، "حباب بحر" و "نهنگ" احساسات عمیق و پیچیده را به نمایش میگذارد. او به تقابل عاشق و معشوق، و همچنین پیوند بین عشق و آزادی اشاره میکند. در نهایت، شاعر به ارزشهایی که در جامعه وجود دارد و تأثیر آنها بر روح انسان، خصوصاً در کنایات از "آینه" و "زنگ"، میپردازد. این شعر نماد تنشهای درونی و جستجوی حقیقت و زیبایی در زندگی است.
هوش مصنوعی: چشمهای تو مانند غزالی است که توجه پلنگ را به خود جلب میکند و زیبایی تو مانند حبابی از دریا است که بزرگترین و غولپیکرترین موجودات، یعنی نهنگها، برای آن هزینه میپردازند.
هوش مصنوعی: در اینجا به یادآوری اشاره میشود که سرنوشت یا تقدیر همیشه با کسانی که قلبشان شکسته است در حال جنگ است و در این میان، افراد ضعیف و آسیبدیده، همواره در جستجوی نجات و آرامش هستند.
هوش مصنوعی: از تسلیم در برابر عشق دست نکش، زیرا این شکارچی با دقت میتواند بزرگترین ماهیها را از دریا بگیرد.
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی از سرنوشت و شرایط سختی اشاره دارد که آدمی در آن گرفتار آمده است. به طور کلی، گویی ناامیدی بر او سایه افکنده و راهی جز زحمت و دشواری پیشرو ندارد، مانند اینکه کشتیای در دریا با خطراتی مواجه است و این خطرات میتواند او را به زوال بکشاند.
هوش مصنوعی: چگونه میتوان به چشمهایی که مانند جواهر هستند، به آب نگاه کرد؟ زیرا آب این گوهر باعث میشود که آینه زنگ بزند.
هوش مصنوعی: هر کسی که مرا از بند عقل آزاد کند، من اسیر کسی میشوم که از غرب میآید و او مرا در چنگ خودش میگیرد.
هوش مصنوعی: در این سرزمین، تو چه جایگاهی داری، صائب؟ ارزش آینه در این شهر که زنگ میزند، چقدر است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بوی باده دلم آب و رنگ می گیرد
ز نام توبه آیینه ام زنگ می گیرد
ز محتسب مکن اندیشه ، زود باده بیار
که او گناه بر اهل درنگ می گیرد
دلم ز کوی خرابات دور کرده، هنوز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.