گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۲

 

به چنگ غم دلم از ناله تنگ می‌آید

که تار زلف تو دیرم به چنگ می‌آید

به بوی آشتیت جان همی‌دهم هرچند

کز آشتی توام بوی جنگ می‌آید

به بحر عشق تو شستم ز کام دست امید

[...]

جامی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰۲

 

به آسانی به روی زرد ما کی رنگ می آید؟

به دور ما می لعلی برون از سنگ می آید

تپیدنهای دل در گوش من آهسته می گوید

که از تمهید صلح یار بوی جنگ می آید

اگر سیل سبکرفتار در دنبال من باشد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۰۷

 

ز سبزی گر برون گردون مینارنگ می آید

مرا آیینه دل هم برون از زنگ می آید

ز بس رگ بر تنم گردیده خشک از ناتوانی ها

به گوشم از خراش سینه بانگ چنگ می آید

نباشد بیش ازین صائب عیار پستی طالع

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۸

 

چو رشک رخنه‌گرِ نام و ننگ می‌آید

قبا ز پیرهن او به تنگ می‌آید

به کاوش مژه کوه غمی ز جا کندم

که پای تیشه در آنجا به سنگ می‌آید

مرا چنین که به جان باختن شتابی هست

[...]

فیاض لاهیجی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۲

 

خیال چشم‌که ساغر به چنگ می‌آید

که عالمی به نظرشیشه رنگ می‌آید

به حیرتم چو نفس قاصد چه مکتوبم

که رفتنم همه جا بی‌ درنگ می‌آید

کجا روم‌ که چو اشکم به هر قدم زدنی

[...]

بیدل دهلوی