×
رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷
در جستن آن نگار پر کینه و جنگ
گشتیم سراپای جهان با دل تنگ
شد دست ز کار و رفت پا از رفتار
آن، بس که به سر زدیم و این، بس که به سنگ
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۸
زان می، که گر سرشکی ازان درچکد به نیل
صدسال مست باشد از بوی او نهنگ
آهو به دشت اگر بخورد قطرهای ازو
غرنده شیر گردد و نندیشد از پلنگ
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۹
می لعل پیش آر و پیش من آی
به یک دست جام و به یک دست چنگ
از آن می مرا ده، که از عکس او
چو یاقوت گردد به فرسنگ سنگ
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۳
فگندند بر لاد پر نیخ سنگ
نکردند در کار موبد درنگ