رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷
در جستن آن نگار پر کینه و جنگ
گشتیم سراپای جهان با دل تنگ
شد دست ز کار و رفت پا از رفتار
آن، بس که به سر زدیم و این، بس که به سنگ
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۸
زان می، که گر سرشکی ازان درچکد به نیل
صدسال مست باشد از بوی او نهنگ
آهو به دشت اگر بخورد قطرهای ازو
غرنده شیر گردد و نندیشد از پلنگ
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۹
می لعل پیش آر و پیش من آی
به یک دست جام و به یک دست چنگ
از آن می مرا ده، که از عکس او
چو یاقوت گردد به فرسنگ سنگ
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۳
فگندند بر لاد پر نیخ سنگ
نکردند در کار موبد درنگ
فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود
بپوشید تن را به چرم پلنگ
که جوشن نبود و نه آیین جنگ
فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۲ - جنگ هوشنگ نوهٔ کیومرث با دیوان به کینخواهی پدرش سیامک
بیازید هوشنگ چون شیر چنگ
جهان کرد بر دیو نستوه تنگ
فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۱ - پادشاهی هوشنگ چهل سال بود
نخستین یکی گوهر آمد به چنگ
به آتش ز آهن جدا کرد سنگ
فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۲ - کشف شیوهٔ برافروختن آتش به دست هوشنگ و سابقهٔ جشن سده
نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ
گرفتش یکی سنگ و شد تیز چنگ
فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۲ - کشف شیوهٔ برافروختن آتش به دست هوشنگ و سابقهٔ جشن سده
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳ - بنیان کردن آهنگری و صنعتهای دیگر به دست هوشنگ
زمانه ندادش زمانی درنگ
شد آن هوش هوشنگ با فرّ و سنگ
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴ - سقوط جمشید
چو ضحاکش آورد ناگه به چنگ
یکایک ندادش زمانی درنگ
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳ - کابوس ضحاک و پیشبینی موبدان برآمدن فریدون را
دمان پیش ضحاک رفتی به جنگ
نهادی به گردن برش پالهنگ
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۶ - شانزدهسالگی فریدون و آگاهی او از گذشته و سرنوشت پدرش
ز پستان آن گاو طاووس رنگ
برافراختی چون دلاور پلنگ
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۹ - سفر فریدون و سپاهش از اروندرود تا بیتالمقدس پایتخت ضحاک
بباید که ما را بدین جای تنگ
شتابیدن آید به روز درنگ
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۲ - بند کردن فریدون، ضحاک را
ز دیوارها خشت وز بام سنگ
به کوی اندرون تیغ و تیر و خدنگ
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۲ - بند کردن فریدون، ضحاک را
همیدون شکسته ببندش چو سنگ
ببر تا دو کوه آیدت پیش تنگ
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۲ - بند کردن فریدون، ضحاک را
نباید که باشید با ساز جنگ
نه زین گونه جوید کسی نام و ننگ