گنجور

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۱

 

توبه که دل خویش چو آهن کرده است

در کشتن بنده چشم روشن کرده است

چون زلف تو هرچند شکن در شکنست

با توبه همان کند که با من کرده است

مولانا
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱

 

آن که بزم غیر را روشن چو گلشن کرده است

می‌تواند کرد با او آن چه با من کرده است

عنقریب از گریه نابینا چو دیگر چشمهاست

دیده‌ای کان سست عهد امروز روشن کرده است

کرده در چشم رقیب بوم سیرت آشیان

[...]

محتشم کاشانی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۱۱ - سر تراش

 

تیغ بر کف سرتراشم قصد کشتن کرده است

عاشقان را فوطه زاری به گردن کرده است

قسمتش هرگز نمی گردد سر مویی زیاد

گرچه در دوکان خود از موی خرمن کرده است

سیدای نسفی
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

کیست که این ظلم به من کرده است

مرد بَرَد تهمت و زن کرده است

ایرج میرزا