×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۱
حاصلی غیر از تهیدستی دل روشن نداشت
شمع با آن منزلت هرگز دو پیراهن نداشت
چشم ما را حسرت پرواز در دل شد گره
بس که امید پر کاهی ازین خرمن نداشت
هر قدر پایم به سنگ آمد درین ظلمت سرا
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۲
تا دل آزاده برگ عیش در دامن نداشت
رعشه باد خزان، دستی بر این گلشن نداشت
خار صحرا زیر پایش بستر سنجاب بود
در بساط خویش تا مجنون ما سوزن نداشت
در غریبی از لباس سلطنت شد کامیاب
[...]
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳ - گره گشای
درهمی در دست و در دامن نداشت
ساز و برگ خانه برگشتن نداشت