×
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۰ - به پادشاهی نشستن اسکندر در اصطخر
چو گردن کشد خصم، گردن زنم
چو در دشمنی تن زند، تن زنم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۹ - رنجانیدن امیری خفتهای را کی مار در دهانش رفته بود
همچو بوبکر ربابی تن زنم
دست چون داود در آهن زنم
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۴
عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زنم
گر کنند از ناله منعم، بر در شیون زنم
در ره این دوستان، صد خار در پایم شکست
نیست در دستم گلی تا بر سر دشمن زنم
داغ دست خود نمایم، داغ سازم لاله را
[...]
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۷ - در شهادت حربن یزید ریاحی
گر بخوانی خیمه برگردن زنم
وربرانی غوطه اندر خون زنم